بیاید بریم باهم یه سربه قتلگاه » محمدرضا نوشه ور ۱۴۰۲ + شعر

غرق خون است چرا این سر مه رو پسرم قطعه قطعه شده آن قامت دلجو پسرم نرسیده به تنت از سر زین…

یا ذبیحا بالقفا ای حسین جانم دُفِنَ اهلُ القُرا ای حسین جانم السلام ای همه عالم فدایت کشته ی اشکی و گریم…

شمس رویت همیشه تابندست ابرویت ذوالفقار برندست دلت از مهر و عشق اکندست نام احمد تو را برازندست یا محمد که هر…

زهرای من سویی نمونده توی چشمات حالت بده مرهم ندارم واسه دردات زهرای من روتو چرا از من میگیری هفتاد و پنج…

فرار میکنم از نفس خود به سوی حسین مگر قرار بگیرد دلم به بوی حسین کنار علقمه ما را به خاک بسپارید…

عشق طوفانی علی دین و ایمانی علی ذکر مستانی علی یا علی مولا مرد میدانی علی رزم طولانی علی شیر شیرانی علی…

من اسیر نگاه تو هستم دلم رو به عشق تو بستم دخیل ضریح تو هستم ای آقا جان تو امید دلای هوایی…

الهی و سیدی اَسئَلُکَ بِاالَذینَ الصطَفَیتَهُم وَ بِبُکاءِ وَلَدَی به مرد خیبرشکنم به گریه های حسنم به کشته ی بی کفنم بگذر…

راه افتاده عباس راه افتاده چشما سمت جولانگاه افتاده نعش نحس مارق روی خاکا زیر سم اسب شاه افتاده مددی ابوفاضل به…

ای مشک سالم برسی کاش از من دیگه گذشت فکر العطش حرم باش نکنه بشکنه بغضتو بباری نکنه آبرومو نگه نداری با…