بیاید بریم با هم یه سر به قتلگاه » نریمان پناهی ۱۴۰۲ + شعر

بازدید: 420 بازدید

بیاید بریم با هم یه سر به قتلگاه

همونجایی که شد خون حسین مباح

زنده بود هنوز که قتل و غارت شد آغاز

پای دشمنا به خیمه شد باز

شمر و خولی و سنان و اخنس هستن باز

****

بیاید بریم با هم یه سر به خیمه گاه

بریم کنار یک خواهر بی پناه

نداره نامردیِ این لشکر اندازه

غارت خیمه شروع شد تازه

توی نامردی دارن این لشکر آوازه

همشون ارازل و اوباشن نامردا

فکر پاداشی که دارن فردا

کشتن آقا رو برای مال این دنیا

****

آتیش که کاملا به چادرا نشست

میون خیمه ها ریختن یه عده مست

یکی فکر غارت خلخال و گوشواره

دنبال یه دختر آواره

که نداره دیگه راه چاره بیچاره

دختری با گوشای زخمی و خون آلود

تنها گیر کرده تو آتیش و دود

هی میگه ای کاش عمو عباسم اینجا بود

****

بدون محرمیم باید چیکار منم

میون شعله ها کجا فرار کنم

شعله ی کینه و نامردی که بالا رفت

پر شد از ناله ی زینب کل این صحرا

زنده زنده بچه ها میسوختن واویلا

دختری که گم شده تنهایی تو صحرا

زیر لب میگه همش یا زهرا

داره تنهایی میمره از ترس واویلا

****

پیچیده توی دشت صدای مادرش

میکوبه خنجرو به روی حنجرش

زنده بودی که تو رو برگردوند با پاهاش

ذره ذره کشتنت این اوباش

خواهرت میگه بمیرم من کاش ای داداش

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.

با نوای کربلایی نریمان پناهی
شب ششم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر