بی اختیار دویدم
انگاری دیر رسیدم
با گریه آه کشیدم
تا که سر سینه ی عمو
زانوی شمرو دیدم
بی وضو دست نکش روشو
بین دستات نپیچ موشو
سخت نفس میکشه دیگه
پا نزن زخم پهلوشو
دنیای منه نکش موشو شمر دستات بشکنه
جلوی چشمام دنیام جون میکنه
****
آخ آسمون گرفته
از خیمه با این سوز صدا
عمم زبون گرفته
چشمامو خون گرفته
انگاری که بازوی منو
شمشیر نشون گرفته
دستم افتاده با شمشیر
نیزه شد با تنم درگیر
روی جسم عموجونم
دوخت منو حرمله با تیر
مثل ما دوتا یه روز مادر افتاد با ضرب پا
فقط از زیر در میزد صدا فضه بیا
****
فضه فضه فضه خذینی
کار زنونه است جمع کن هرچی میبینی
فضه فضه درد من اینه
لگداشون کار سقط جنینه
کربلا پیدا میشه باز رد پا و چنگال گرگ
میرسه ارث مادری به نوه از مادربزرگ
خونِ خونِ پای رقیه
غل و زنجیره دستای رقیه
آتیش آتیش موی رقیه
مثل من میشه پهلوی رقیه
▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت
مداحی جدید؛ کربلایی حسین ستوده
شب پنجم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکههای اجتماعی