تاج سری و هر نفس ما ارادت است ( محمدرضا بذری ) + متن شعر

خداوند کرمی تمام باورمی کنار حرم نبی بی حرمی تو سینه میتپه این قلب پریشون من با ذکر یا حسن و یا…

سنگینی زنجیر اذیت میکند من را این تن ندارد طاقت فولاد و اهن را خاصیت زنجیر های شامیان این است با حلقه…

تشنه لب کربلا آب گذشت از سرم دست یتیمی بکش روی سر دخترم به کی قسم بدمت که نیای جون رقیت در…

برای رسیدن به تو باید خیلی سختی کشید باید طعم عشقو چشید از هرچی جز تو دلبرید برای رسیدن به تو باید…

سادات شرمنده مغیره به اشک علی میخنده سادات شرمنده دست علی رو با طناب میبنده میبرن میون کوچه ها فاتح حنین و…

دیگر در آسمان امیدم ستاره نیست انگار جز یتیم شدن راه چاره نیست حالا که عازم سفری پس مرا ببر در کار…

غریب گودالی یارالی تشنه و بی حالی یارالی زیر سُم اسبا یارالی زخمی و پامالی یارالی چیزی نموند از بدنت با همه…

در پیش من آتش مزن بال و پرت را خونین مکن جان پدر چشم ترت را فردا همینکه جمع کردی بسترم را…

کنار جسم صدپاره تو افتادم از پا شدم اسیرت خدا میدونه که رفتنِ تو سخته برای بابای پیرت کاش یه بار دیگه…

سجادت عرش اعلا و تو دستات نبض دنیا و تو رگهات خون مولا و تو چشمات عشق زهرا پسر اب من و…