تا نمک پرورده ام بر خوان احسانت حسن
من مسلمانم مسلمان مسلمانت حسن
دست و دل باز مدینه دست خالی آمدم
دست خالی من است و لطف دستانت حسن
خانه ام را میفروشم خرج صحنت میکنم
هرچه دارم نذر گنبد نذر ایوانت حسن
کی میاید صحن قاسم بر روی ما وا شود
چشم ما را پر کند آیینه بندانت حسن
***
هی چشم میچرخانی اما گنبدی نیست
گلدسته ای صحن و سرایی مرقدی نیست
از نوحه خوان و خادم و زائر ردی نیست
یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست
زائر ندارد قدر انگشتان یک دست
آقای ما اینگونه تنها و غریب است
خوابیدمو در خواب سقاخانه دیدم
صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم
دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم
برخواستم از خواب یک ویرانه دیدم
ای کاش قبر خاکی اش تعمیر میشد
ای کاش خوابم زودتر تعبیر میشد
یه مدینه یه بقیعه
یه امامی که حرم نداره
سینه زنها کسی نیست تا
بالاقبرش یه دونه شمع بذاره
.
با نوای کربلایی محمد حسین حدادیان
شب ۲۹ صفر ۱۴۰۲
دانلود بسته صفر ۱۴۰۲ » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.