تا کی به تو از دور سلامی برسانم
از تو خبری نیست برادر نگرانم
در می زند این بار کسی از هیجانم
شاید که تو برگشته ای ای پاره جانم
از تو خبری نیست برادر نگرانم
نگرانم نگرانم رضا جان نگرانم
برادر نگران حسین جان نگرانم
****
ای کاش که از تو خبری داشته باشم
در اتش عشق تو پری داشته باشم
باید به خراسان سفری داشته باشم
در راه به قم هم نظری داشته باشم
با خاطر اسوده بمان چشم براهم
یک قافله محرم به خدا هست سپاهم
برادر نگران
****
باید نرسیدن به رضا را بپذیرم
حالا به شهادت برسم یا که بمیرم
وقتی که پریشانم و بیمار و اسیرم
خوب است که در حجره خود روضه بگیرم
باید ز غم فاطمه هق هق بنویسم
بر حاشیه برگ شقایق بنویسم
بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
گل تاب فشار در و دیوار ندارد
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net