تشنه لب اربابم عازم میدان شد
دخترش رفت از هوش
خواهرش بی جان شد
از پی مرکب میدود زینب سینه سوزان
ای برادر جان ای برادر جان ای حسین جان
مهلا مهلا واویلا
****
کهنه پیراهن را از چه کردی بر تن
گفته مادر جانا قبل میدان رفتن
تا ببوسم ان حنجر عطشان دیده گریان
ای برادر جان ای برادر جان ای حسین جان
مهلا مهلا واویلا
****
زیر باران سنگ سینه چاک افتاده
فاطمه در گودال روی خاک افتاده
در بر مادر میزند پرپر جسم عریان
ای برادر جان ای برادر جان ای حسین جان
مهلا مهلا واویلا
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.