تقدیر بسته به امداد علی ” محمدحسین حدادیان ” شعر کامل

خواستم مشک به دستت برسانم که نشد یا که آبی به لبت حیف به جانم که نشد بین دندان من این مشک…

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و امها و محبیها تو ذکر تسبیحات منی تو قبله ی حاجات…

از اون روزی که حرم رو دیدم بهشت از چشمم افتاد دره باب القبله رو بوسیدم بهشت از چشمم افتاد همینکه دور…

اشک چشمای ترش میگه نزن لخته های جگرش میگه نزن میدونی چرا پس از این همه سال نفسای آخرش میگه نزن آخه…

به نام خدا به نام حسن منم به خدا غلام حسن حسن پناه بی کسا حسن حبیب آشنا حسن معزالاولیا حسن حسن…

سلام نوکر حسین منم مادر حسین خدا خیرت بده مادرم شدی یاور حسین تو این دو ماهه یه خواب راحتم نداشتی تو…

شده ام باز هوایی به سرم شوق زیارت زده انگار چنان سرخوشم این بار که تا کرب و بلا قدرت پرواز مهیاست…

چه بهتر است ببخشم به لطف و احسانم چگونه جسم ضعیف تو را بسوزانم اگر تو خالق خود را خدا نمیدانی منم…

خواهش کردم چادرمو نکشن کشیدن با اسباشون تو صحرا دنبال من دویدن خواهش کردم روی سر تو شراب نریزن قاتل ما همین…

متن مداحی میخونم با دم طوفانی مهدی رسولی میخونم با دم طوفانی خادم الحسین یا ذالعنوانی باب قبله میشه امشب لبریزه ازدحام…