تنت روی خاکای صحرا علی جان
سرت روی دامان بابا علی جان
ببین عمه زینب کنارت نشسته
پاشو تا نیفتادم از پا علی جان
من زار و حیرون ما بین میدون
زلفت پر از خون علی جان
تو رفتی و منم دارم می میرم برا تو
بمیرم که خاک و خون گرفته لبات و
چشات و یه کمی وا کن ببینم نگات و
بگو بابا بگو بابا، بگردم صدات رو
علی جانم علی جانم علی جان علی جان
******
خدایا نفس های بچم گرفته
خدا هیچ بابایی به این روز نیفته
خدایا کمک کن سرش رو ببندم
رو دستم دوباره تا از حال نرفته
میدون سرابِ حالم خرابِ قلبم کبابِ علی جان
پاشو که داره دشمن به بابات می خنده
بریم عمه زخمات و با معجر ببنده
عدو اربا اربا کرد تو رو زنده زنده
منم راضی به هر چی که خدا می پسنده
علی جانم علی جانم علی جان علی جان
******
به بابا رسیدی رو دستای نیزه
چقدر جای شمشیر چقدر جای نیزه
شده مثل زهرا شده مثل حیدر
تنت با هزاران سرت با یه نیزه
الله اکبر از داغ اکبر ای پاره پیکر علی جان
حالا که مثِ جدت سرت غرق خونِ
تموم قد و بالات شبیه خزونِ
میترسم که چیزی از تنت جا بمونه
داره داغت مثل اتیش منو میسوزونه
علی جانم علی جانم علی جان علی جان
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.