تنهای تنهای تنهایی مظلوم مظلوم مظلومی
درها رو روی تو می بندن اینجا به تنهایی محکومی
دلشوره ها یکی دو تا نیست یه مرد تو کوچه ها نیست
چی شد اون همه نامه خبر از کوفیا نیست
سر رو دیوار میذاری غریبی کسی و نداری
کی میدونه چرا این همه غصه داری بی قراری
وای حسین تو راهه
****
بی تاب بی تاب بی تابی تنها زیر نور مهتابی
دلگیری از مردم دلگیری امشب تا صبح آقا بی خوابی
این نامه ها دروغ آقا چقدر عجیب اینجا
چی شد نماز مغرب چقدر بی رحم دنیا
نامه دادی حسین جان بیا چشم به راتن
چشم به راه تو و زینب و بچه هاتن
وای نیا به کوفه
****
گیر افتادم تو چنگ کوفه زنجیرِ رو دستام سنگینه
می ترسم کاش زینب برگرده تو بازار چی زینب میبینه
بازار نیزه ها و تیرا حسین شلوغ اینجا
برات نقشه کشیدن حسین این نا نجیبا
من میبینم یه روزی همین جا تو بازاری اقا
میر اخر سر تو حسین جان روی نیزه بالا
واغریبا واغریبا
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست