تنها بین قتلگات اومدم
دیدم سمت خیمه وامونده چشات اومدم
دنبال غبار خاک دست و پات اومدم
زیر نیزه بودی دنبال صدات اومدم
جای سالم نیست روی بدنت
از هم پاشیدی با چی زدنت
بیرون آوردم تیرا رو ولی
گیر کرده نیزه توی دهنت
سیاهه روزگارم
تو دل قتلگاه میبینی گره خورده کارم
دستمو بد بریده
هرکاری کردم نشد این نیزه رو در بیارم
****
واسه دیدنت به هر سو زدم
مجبور بودم آخه چند باری به شمر رو زدم
افتادم دوباره دستامو به پهلو زدم
زخم خوردم کنارت آخر اگه زانو زدم
باید برگردم جنجاله حرم
رفتن دنبال اموال حرم
دزد زده خیمه ها رو
حرمله با چکمه لگد میزنه دخترا رو
عربده میکشن هی
رو سرشون گذاشتن این زمین کربلا رو
به شریک زندگی من
نیزه نزن / نیزه نزن / نیزه نزن
شیب گوداله و شاه بی ردا
وا محمدا وا محمدا
عمه جان رو به مدینه زد صدا
وا محمدا وا محمدا
میزنه سنان جدا شمر جدا
وا محمدا وا محمدا
▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت
مداحی جدید؛ حسین ستوده
شب اول ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکههای اجتماعی