تن عریانتو پوشونده گرد و غبار
زیر پای مرکب رفتی که درهمی
چیندنت رو حصیر پاره از بس کمی
حرمت عرش شکست
وقتی که روی سینت نشست
دلواپس جون دادی کاشکی شمر
قبل از کشتن چشمت رو میبست
مظلوم مظلوم
مظوم ای حسین جان
****
روبرو بودی با تیغ صدتا سپاه
دستِ پُر میرفت حتی شمر از قتلگاه
تو رو برگردوندن ذبحت راحت نبود
تو که جون دادی کاش لااقل تشنت نبود
خیلی خالیه جات
دق کردن تو صحرا بچه هات
تو رو تو حصیر کهنه ای
جمعت کردن زنهای دهات
▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت
مداحی جدید؛ حاج حسین سیب سرخی
شب ششم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکههای اجتماعی