تو آسمونایی پیش خدایی بابا
تو این خرابه دنبالم میایی بابا
کجا بگردم دنبالت کجایی بابا
خسته زخمی و اسیرم مثل عمه پیر پیرم
درمونی نداره دردم دارم میمیرم
داره موهام یواش یواش شبیه مادرت سفید میشه
بیا که داره از همه رقیه نا امید میشه
****
یه عالمه راه اومدم با پای خسته
زمین میخوردم بابا جون با دست بسته
بس که سرت زخمی شده دلم شکسته
زنجیر و غل و اسارت ما و این همه جسارت
دل تنگم برا مدینه بریم زیارت
چشای نیمه باز تو داره رقیت و عذاب میده
تا من میگم بابا سرت به دخترت جواب میده
****
عمه کنار من شبها چشم انتظاره
سر من و روی پای خودش میذاره
اونم مثه من از بابا خبر نداره
اون زخمی که تو گلومه زخم رو سر عمومه
امشب تا سحر بابا جون کارم تمومه
نمیخواد این بدن کفن نمیخواد این غبار و پاک کنی
باید شبیه مادرت من و شبونه خاک کنی
.
.
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.