تاریخ انتشار:
بازدید: 1,191 بازدید



تو ازدحام کوچه های شام متن شعر مداحی
تو ازدحام کوچه های شام
دیدم یکی از بچه ها گم شد
دیدم سر بابام زمین افتاد
بین جماعت زیر پا گم شد
ای وای از اون وقتی که اون نامرد
اتیش به مغز استخون میزد
ما بغضمون توی گلو موند و
اونم با چوب خیزرون میزد
دیدم که مردم روی پشت بوم
واسه تماشای ما میشینن
ما اهل بیت و اصل دین هستیم
میگفتن اینها خارج از دینن
ای وای از اون شب که تو ویرونه
تا صبح هر شب بچه هق هق کرد
بابام اومد ویرونه روشن شد
از فرط گریه خواهرم دق کرد
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net
