تو از حال میرفتی من از حال میرفتم
باید زودتر از شمر تو گودال میرفتم
تو از پا افتادی من از پا افتادم
جلوی نامحرم رو خاکا افتادم
ذبحوک عطشانا چه بلایی سرت اومد
رسیدم اما داداش قبل من مادرت اومد
****
یه لشکر نامحرم به اشکات میخندن
میخوای تا برگردم محاله دل کندن
میدیدم رو سینت یکی جا خُش کرده
بمیرم معلومه تو رو زجر کُش کرده
****
دست تقدیر گریه میکنه ای وای
داره شمشیر گریه میکنه ای وای
خاک گودال ضجه میزنه انگار
آخرین تیر گریه میکنه ای وای
نور خورشید گریه میکنه ای وای
بسکه تابید گریه میکنه ای وای
گفته مقتل جالسا علی صدرک
هر کی فهمید گریه میکنه ای وای
و علیک بالبکاء بین اون شلوغیا تنها بود
و علیک بالبکاء نگران خیمه زنها بود
و علیک بالبکاء چه غمی به صورتش پیدا بود
و علیک بالبکاء که سرش به دامن زهرا بود
یوماه یوماه یوماه یوماه
و علیک بالبکاء که زمین و آسمون گریونه
و علیک بالبکاء خواهرش رسیده سرگردونه
و علیک بالبکاء تو تنش نیزه رو میچرخونه
و علیک بالبکاء مادرش روضه براش میخونه
تو از حال میرفتی من از حال میرفتم
حسین سیب سرخی
شهادت فاطمیه دوم ۱۴۰۳