تو رو میون قتلگاه غریب گیر آوردنت
رقیتو تو کوچه ها یتیم گیر آوردنش
از جای تازیونه ها نشونه بود رو بدنش
بچه ها هم میزدنش یتیم گیر آوردنش
چقدر میگفتم با زجر بابا نداره نزنش
رقیتو تو کوچه ها یتیم گیر آوردنش
چه سخت بود اون شب تو بیابونا گم شدنش
طناب بود و گردنش یتیم گیر آوردنش
تفریح بچه ها چی بود خنده به گریه کردنش
که خون اومد از دهنش یتیم گیر آوردنش
یه تیکه پارچه هم نبود حتی برای کفنش
وای از موهاش کشیدنش یتیم گیر آوردنش
دست بسته میکشیدنش یتیم گیر آوردنش
پا بسته میکشوندنش یتیم گیر آوردنش
حاج محمود کریمی / ظهر اربعین ماه صفر 1398
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست