تو صدات دعوت و شرمنده از این تاخیرم
تو هیاهوی زمونه با خودم در گیرم
نفسم خس خس برگاست که زیر پامونده
هوای دنیا چه سنگینه دارم میمیرم میمیرم
باید اول دلو پیش قدم کنم
باید این فاصله ها رو کم کنم
تا تو یک بار من و قابل بدونی
بتونم پرچمت و علم کنم
میره هر کس که دلش رفتنیه
تو دلش رازای ناگفتنیه
شب جمعه حرمش دیدنیه
****
یه شکسته پرم و تو هوس پروازم
تو صدا موندم و شد بغض گلو آوازم
حالا که از حرمت دورم و نزدیک غمم
یه حرم توی دلم از جنس غمت می سازم
اومدم تا که برات گریه کنم
زیر خاکم به هوات گریه کنم
بغض اون ده شبه همراهمه تا
واسه خشکی لبات گریه کنم
دل من وقف هوای حرمه
همیشه سائل لطف و کرمه
شب و روز گریه برای تو کمه خیلی کمه
****
واسه خشکی لبات عمریه که می بارم
می بارم تا کمی از بار غمت بردارم
میشه بارونی هوای چشای دور از تو
دلمو تا که به دست غم تو می سپارم می سپارم
باید اون قدر بشینم به پای تو
تا بتونم که بشم فدای تو
همه ی درد و غمت برای من
آقا جون اشک چشام برای تو
توی روضت نوکرت پر میگیره
رخصت از حضرت مادر میگیره
دوباره گریه رو از سر میگیره
حاج محمود کریمی / شب پنجم ماه صفر 1398
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست