تو چشمام اشکام میلرزه * حاج امیر کرمانشاهی

سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم برای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر به جرم اینکه بودم خواهر تو…

ای چاره ساز مردم عالم شرط قبول توبه ی آدم آرامش قلب پر از غم ای شور شیرین محرم با من مدارا…

نمیگم مفصل شد اون کوچه یک لحظه مقتل گرفت راهمون و سر مادرم داد زد اول اهانت به من کرد جسارت به…

بیا جداییمونو حاشا کن جون رقیه چشمات و وا کن وا کن دو چشمایی رو که عمریه چش به راهشونم وا کن…

این امامه برهنش نکن بی ادب برو عقب بی وضو دست به موها نزن بی ادب برو عقب هی به سختی نفس…

در پیش من آتش مزن بال و پرت را خونین مکن جان پدر چشم ترت را فردا همینکه جمع کردی بسترم را…

پادشاهی که کنیزش خاک را زر میکند اذن او حداقل را حداکثر میکند خضر پیغمبر نشسته گوشه ای و سال ها روز…

ای موی خاکی آشفته غنچه ی تازه شکفته چقدر حرف تو چشماته حرفای نگفته به جای گلبوسه های مادر خونِ که رو…

یا غیاث المستغیثین کاشف الکرب الحسین با تو دارم عهد دیرین کاشف الکرب الحسین ای برایم عشق تو دین کاشف الکرب الحسین…

مصیبت رسول خدا یادم نمیره هیاهوی توی کوچه یادم نمیره مادر که گفت علی جان نیا یادم نمیره اتیش از خونه میرفت…