جلوه ای از رخ معشوق به ما تابیده
نوری از جنس خدا در همه جا تابیده
مکه روشن شده خورشید حرا تابیده
ای خدیجه پدر فاطمه آمد صلوات
دست پُر آمده امروز محمد صلوات
آمد از سمت حرا نور نبوت به جبین
آمد از سمت حرا قاری قرآن مبین
آمد از سمت حرا مرد پیام آور دین
او که مسرور می آید شده پیغمبرمان
اشهد ان محمد شده پیغمبرمان
او که از روز نخستین و ازل احمد شد
او که در غار حرا منتخب ایزد شد
شد حرا میکده اش مست مِی سرمد شد
جبرییل آمده و جام نبوت در دست
تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست
نزد او چهره ابلیس حضیض است چقدر
وحی از غنچه ی لبهاش لذیذ است چقدر
این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر
خاص بوده که به او سوره کوثر دادند
خوش به حالش که به او حیدر صفدر دادند
او رسول است و شده حرف حسابش قرآن
هدیه اش بر همه توحید پرستان ایمان
آمده تا که بسازد ز گِل ما انسان
ما اگر ماه خدا ماه محرم داریم
از سر سفره پیغمبر خاتم داریم
مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید
از ید بولهب مکه کم آزار ندید
دور خود یار به جز حیدر کرار ندید
روی غم هاش به جز فاطمه مرحم نگذاشت
سنگ دشمن به لبش خورد ولی کم نگذاشت
آمده تا که بتی قبله مردم نشود
کعبه از لات و هبل غرق تالُم نشود
کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود
به خداوند به قرآن و به جان ثقلین
قبله اصلی عشاق جهان است حسین
زینت دوش نبی کیست ابا عبد الله
دین ناب نبوی چیست ابا عبد الله
غیر حق فانی و باقیست ابا عبد الله
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جان ها همه پروانه اوست
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است