تاریخ انتشار:
بازدید: 1076 بازدید


جلو انداختم گلویم را
نخورد تیر بر لب بابا
سر بلندم در امتحان عطش
گر سرم را گرفته ام بالا
رو زدم تا نجاتشان بدهم
نیست محتاج قطره ها دریا
کاشف الکرب خیمه ام امروز
طفل باب الحوائج فردا
اهل توحیدمو در این شش ماه
جای لالا شنیده ام لا لا
تشنه ام تشنه رضایت دوست
تشنگی می کشم برای خدا
جان شش ماهه و نود ساله
همه قربان سیدالشهدا
گردنم از عقب که می افتد
گلویم تازه می شود پیدا
تا که خونم به دامنت نچکد
دست و پا هم نمیزنم حتی
تیر لشکر اگر مرا نکشد
آخرش می کشد مرا گرما
.
.
شب هفتم محرم ۱۳۹۹ حاج سید مجید بنی فاطمه
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.