

حالا که هجده شب متن شعر مداحی
حالا که هجده شب
افطار کردم بی تو دلدار
ای یار هجده ساله ی من
شد وقت دیدار
این زخم سر آسوده کرد
حیدر رو از فکر و خیال
شب گریه های هر روز بغض
همراهمه این همه سال
فاطمه جان از زخم بازو چه خبر
از درد پهلو چه خبر
از زخم ابرو چه خبر
وقت وصال حیدر شده یا نه
بگو که حالت بهتر شده یا نه
****
حالا که هجده شب
یاد غمت خون گریه کردم
ای یار هجده ساله ی من
من کوه دردم
یادم نرفت پشت درِ
خونه چطور پرپر شدی
با حال بد تو کوچه ها
واسه علی سپر شدی
فاطمه جان از درد مزمن چه خبر
از حال محسن چه خبر
وقت وصال حیدر شده یا نه
بگو که حالت بهتر شده یا نه
****
من بیست و یک شب با
یاد تو زهرا میرم از حال
تا بیست و یک سال بعد از امشب
بریم به گودال
هم زخم سر هم زخم دل
سهم حسین تو قتلگاست
هم کوفه و هم یثربه
گودالی که تو کربلاست
فاطمه جان خبر داری سر چی میشه
میدونی حنجر چی میشه
پیرهن مادر چی میشه
وقت وصال حیدر شده یا نه
بگو که حالت بهتر شده یا نه
کربلایی وحید شکری
شب ۱۹ ماه رمضان ۱۴۰۴
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net