حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
رد دو دست ابالفضل روی آب بماند
حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم
میان کوچه و گودال بی جواب بماند
حسین نیز غریب ست اگر شبیه برادر
ولی بناست بقیع حسن خراب بماند
کمی ز غصه تو رخنه کرده است به بیرون
تفاوت زن چون جعده و رباب بماند
به احترام حسینِ سه روز مانده به گودال
بناست زائر تو زیر آفتاب بماند
****
بی چاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست
بر گریه زهرا قسم مدیون زهراست
چشمی که گریان عزای مجتبی نیست
وقتی سکوتش این همه محشر به پا کرد
دیگر نیازی به صدای مجتبی نیست
در کربلا هر چند با دقت بگردی
چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست
طوری تمام هستی اش وقف حسین است
انگار قاسم هم برای مجتبی نیست
او جای خود دارد در این دنیا مجال
رزم اوری بچه های مجتبی نیست
ما خاک پای خاک پای مجتباییم
یا اهل العالم ما گدای مجتباییم
.
.
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.