


متن شعر
حضرت صادق مگر فرزند پیغمبر نبود
یا مگر ریحانه صدیقه اطهر نبود
با چه تقصیر و گنه بر خانه اش آتش زدند
اجر نشر دانش او شعله آذر نبود
اجر و پاداش رسول و عترت مظلوم او
در دل شب حمله بر باب الله اکبر نبود
نیمه شب کز خانه میبردند صاحب خانه را
بر روی دوشش عبا عمامه اش بر سر نبود
از برای بردن مولا کس از ابن ربیع
سنگ دل تر بی حیاتر بلکه ظالم تر نبود
او پیاده میدوید و این به اسب خود سوار
گوئیا در سینه تنگش نفس دیگر نبود
دیدن بابا در آن حالت پسر را میکُشد
خوب شد همراه بابا موسی جعفر نبود
از شرار زهر مثل شمع سوزان آب شد
غیر تصویری بجا ز آن نازنین پیکر نبود
پاره پاره قلبش از انگور زهر آلوده شد
از بنی العباس جز این شیعه را باور نبود
بعد عمری سوختن بر قلب او آتش زدن
این ستم بالله روا بر آل پیغمبر نبود
میثم آن روزی که شد آن پیکر پاکیزه دفن
محشر شهر مدینه کمتر از محشر نبود
شعر: استاد سازگار
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

