خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او خدا نکند
به آنچه در حق من میکند خوشم اما
خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند
کسی که جانب بیگانه را نگه دارد
نمی شود که نگاهی به آشنا نکند
به خانه زادی او کعبه میکند اقرار
دل شکسته علی را چرا صدا نکند
کسی ز کار کسی عقده وا نخواهد کرد
اگر اشاره به دست گره گشا نکند
سزد به حضرت او منصب یداللّهی
که غیر او گره از کار خلق وا نکند
مرا حواله به لعل لب مسیح مده
که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند
خدا کند که قدَر اندرین لیالی قدر
مرا به هجر تو این قدر مبتلا نکند
چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت
که کشته تو دمی فکر خون بها نکند
شاعر: محمد علی مجاهدی – پروانه
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است