

خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت متن شعر مداحی
خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و اتش به شاخسار انداخت
میان معرکه سلمان خداش خیر دهد
دوید و زود عبا را روی نگار انداخت
دری که ساخته بودم به من خیانت کرد
گرفت اتش و خود را به روی یار انداخت
زن جوان مرا میزدند نامردان
مدینه فاطمه ام را به احتزار انداخت
چقدر چادر زهرا به پاش میپیچید
گل مرا وسط کوچه چند بار انداخت
از ان به بعد که برگشت فاطمه زینب
دو گوشواره خود را دگر کنار انداخت
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net