وحید شکری ( خواهش کردم چادرمو نکشن کشیدن ) ۱۴۰۳ + متن شعر

بازدید: 205 بازدید
کربلایی وحید شکری

خواهش کردم

چادرمو نکشن کشیدن

با اسباشون

تو صحرا دنبال من دویدن

خواهش کردم

روی سر تو شراب نریزن

قاتل ما

همین نگاهای تند و تیزن

بد میزنن

هرجا اشک من در اومد میزنن

چوب میزنن

یه جا گیر کنیم ما رو خوب میزنن

سنگ میزنن

هرکی واست بشه دلتنگ میزنن

داغ میزنن

اینجا دخترت رو شلاق میزنن

****

خواهش کردم

اشک سکینه رو در نیارن

دخترها رو

اینقدر تو بازار نگه ندارن

خواهش کردم

که حرمله به رباب نخنده

پیش مَردم

دستمو شمر با طناب نبنده

نیست به خدا

بازار بَرده فروشا جای ما

بد دهنه

اونی که با نیزه دنبال منه

زجر که نگو

پیش من ناسزا میگه به عمو

دستمو بست

سیلی زد دندون شیریمو شکست

 

▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت

جهت دانلود صوت کلیک کنید
مداحی جدید؛ کربلایی وحید شکری
شب سوم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکه‌های اجتماعی

eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net
.

متن کامل »