خودم دیدم دشمن به جسم تو می تاخت
صدای فریادت مرا از پا انداخت
گرفته خدایا در این خاک صحرا علی اکبر دیگرم را
غرق خون گشته رویت لشکری روبرویت
به فدایت عمویت
ای عمو جان عمو جان
*****
به زیر این مرکب گمان دارم تازه
بر این جسم پا مال زره شد اندازه
صدایت شنیدم ز خیمه دویدم ز نجمه خجالت کشیدم
دل شده مضطر تو وای از این پیکر تو
جان دهد مادر تو
ای عمو جان عمو جان
*****
عزیز جان من نمی کردم باور
شوی پیش چشمم تو این گونه پرپر
پدر را که دیدی به سویش پریدی چرا قاسمم قد کشیدی
از غمت بی قرارم میروی از کنارم
بنگر این حال زارم
ای عمو جان عمو جان
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.