خودم را میکشم سویت دو پای ناتوان را نه
غمم از یاد بردم طعنه های کودکان را نه
سر تو رفت و قولت نه یقینم بود می آیی
به عمه صبر دادی دختر شیرین زبان را نه
تمام دختران خوابند زیر چادر عمه
یتیمت را ببر سربارم اما عمه جان را نه
خدا صبردت دهد دیدی که میخندند بر وضعم
که بر هر زخم طاقت داشتم زخم زبان را نه
شنیدم غارتت کردند و عریانت به خود گفتم
که دزدان را نمیبخشم خصوصاً ساربان را نه
حلالت میکنم ای تازیانه سنگ خاکستر
حلالت میکنم ای خار اما خیزران را نه
همین که چوب میخوردی لبانم چاک میخوردند
به او گفتم بزن من را ولیکن آن دهان را نه
طنابی در تمام شهر دور گردن ما بود
فقط گفتم بکش مویم ولی این ریسمان را نه
به من برمیخورد ما سفره دار عالمی هستیم
بیندازید سویم سنگ اما تکه نان را نه
.
https://mohjat.net/?p=118773
.
با نوای کربلایی حسین طاهری
شب ۳ فاطمیه اول ۱۴۰۱
جدیدترین متن مداحی » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net | سایت مهجه
.