دارم میرم از این دیار
تو زودتر از همه به من میشی ملحق
شراره میزنه دلت
یک غلافه قاتلت وا مصیبت
باید خون گریه کرد از این همه غربت
وصیت هامو زیر پا میزارن
نه چشم دیدنِ ما رو ندارن
برا سوزوندنِ خونت به قدر
تموم خونه ها هیزم میارن
آه میزنن زنو پا به ماه میزنن
ای همه سپاه علی
تو رو یه سپاه میزنن
وای وای زهرا
****
این لحظه های آخری
غصه های بیشتری داره سینم
از الآن روز عاشورا رو میبینم
تموم میشه یه امشبم
حرف دارم با زینبم که ای جانم
برا تو و حسینم نگرانم
گلوش از هم که وا میشه با نیزه
برات سخته و چشماتو میبندی
منو حس میکنی اونجا کنارت
صدام که میزنی از رو بلندی
سر میزنن مغرب تا سحر میزنن
حسینو با نیزه ولی
تو رو با سپر میزنن
▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت
مداحی جدید؛ محمد حسین حدادیان
شب بیست و هشتم ماه صفر ۱۴۰۳
رحلت پیامبر حضرت محمد
مهجه؛ جدیدترین متن اشعار مداحی