داغ تو آب کرد دل سنگ خاره را
اشکت گرفت نور نگاه ستاره را
در ازدحام نیزه و شمشیر و سنگ و چوب
گم کرد خواهرت به خدا راه چاره را
بعد از علی اصغر تو مادرش رباب
با گریه بوسه می زند آن گاهواره را
راس تو و تمام سپاهت به جای خود
حتی به نی زدند سر شیرخواره را
زهرا خراش داد رخش را دمی که اسب
انداخت بر زمین بدن پاره پاره را
زینب به چشم گوهر خونین اشک سفت
رو کرد سمت شهر مدینه به ناله گفت:
این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسن توست
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.