دامن آلوده و بار گناه آورده ام
در بساطم گر چه اهی نیست اه اورده ام
هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه اورده ام
شاه پناهم بده خسته راه امدم غرق گناه امدم
****
هر که ارد تحفه ای محضر مولای خود
من دو دست خالی و کوه گناه اورده ام
در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه
من گدا دست گدایی سوی شاه اورده ام
بر کبوتر های صحنت هدیه ناقبلیست
گندم اشکی که در این بارگاه اورده
ناله ام در سینه اشکم در بصر سوزم به دل
نامه ای چون دود اه خود سیاه اورده ام
شاه پناهم بده خسته راه امدم غرق گناه امدم
****
ذره بودم زائر شمس الشموسم کرده اند
قطره ای بودم به این دریا پناه اورده ام
گر چه هستم قطره ای نا چیز یک دریای اشک
هدئیه بر مولای خود روحی فداه اورده ام
هر فقیری هست دست خالی اش سرمایه اش
من فقیرم دست خالی را گواه اورده ام
شاه پناهم بده خسته راه امدم غرق گناه امدم
حاج محمود کریمی / شب ششم ماه صفر 1395
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست