دریای درد و غصه و رنج و غم و بلا منم
دایره المعارف قصه کربلا منم
داغ شهادت یه طرف غم اسارت یه طرف
غصه اهل حرم و خیمه و غارت یه طرف
اون راهی که با هر قدم جونم اومد روی لبم
مثل تموم قافله مدیون عمه زینبم
یادش بخیر نیمه شبا صدای اه و زمزمه
سکوت شب رو می شکست صدای گریه همه
میون اون همه یتیم ندید زینب چی کشید
هر کی که چشماش و می بست دیگه نفس نمی کشید
تموم این راه سفر بارون اومد رو شونه ها
یه لحظه اروم نمیشد صدای تازیونه ها
وقتی سرت رو میدیدم وای که دلم چه حالی بود
جای سرم رو نیزه ها پیش سراتون خالی بود
تموم راه مقابلم نیزه داراتون و دیدم
تو دست هر بی سر و پا یادگاراتون و دیدم
کلاه خود اکبرت و گوشواره دخترت و
چادر نماز عمه رو عبا و انگشترت و
یادش بخیر سه سالمون اونکه باهاش پر کشیدی
باید که حال و روزش و شبای اخر میدید
نگاش به سمت آسمون
ستاره هار و می شمرد
خسته میشد بلند میشد زخمای پار و میشمرد
یکی دو تا و هفتا زخم
دستی به پاهاش می کشید
زخمای پا تموم میشد زخمای دستاشو میدید
به ماه آسمون میگفت شمع شبستون منی
یاد عمو به خیر که تو عین عمو جون منی
راستی تو از تو آمون ببین بابای من کجاست
بهش بگو که دخترش ساکن تو خرابه هاست
بهش بگو دختری که شونه به موهاش میزدی
جون به لبش رسیده و تو از سفر نیومدی
من را ببخش اگر که لکنت زبان گرفتم
آخر شکسته دستی دندان شیری ام را
حاج محمود کریمی / شهادت امام سجاد 1391
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست