دریای غمی معنای غمی * کربلایی نریمان پناهی

دلم چون آهو از وحشت رمیده به شام زلف من سر زد سپیده دلم تنگ صدای توست بابا سخن گو با من…

می نویسیم عشق بی تردید می خوانیم جنون هر کسی دیوانه تر السابقون السابقون می نویسیم عشق و بی تردید می خوانیم…

تار و پود چادر تو تار و پود زندگیمه فاطمیه شب و روزش خاطرات بچگیمه روزایی که زندگی سخت میگیره بهم توسل…

اگه کربلا نمیرم کجا بمیرم توی روضه ها نمیرم کجا بمیرم ایوون نجف نمیرم کجا بمیرم مشهد الرضا نمیرم کجا بمیرم حرم…

واویلا کجایی جوونم کجایی که دیره الهی که بابای پیرت بمیره نشونیتو از تیر و نیزه نگیره واویلا اینا که رو خاک…

سوره ی قدر و کوثر و اعطینا اونی که قدرشو میدونه مولا رکاب دست حق رسول الله و نگین این رکاب نور…

منو رها نکنیا بین بلا یا اباعبدالله دلداده ی علمتم تا دنیا اباعبدالله دنیای مرام حسینه آهنگ صدام حسینه از مردونگی بپرسن…

روی نیزه نخند اینقدر من که مردم نخند اینقدر هر دفه که تو رو خواستم طعنه خوردم نخند اینقدر هی میگم به…

شب غدیره دلامون شاده حضرت زهرا عیدمو داده رو سر دره بهشت نوشتن که دیگه از امشب حیدر آباده صفای عشق صفای…

عشق مشترک همه رفیق بی کلک همه نداره خوب و بد تو اوج سختیا خودت میای کمک همه من فقط تو رو…