در اومده ماه شبای فاطمه
داده خدا یه فاطمه به فاطمه
ملائکه می خونن و باهم می گن میمیره برای فاطمه
داره حیدر می خونه لالایی برای دخترش
داره اشکاش میریزه دونه دونه روی دامنش
چه ارومه تا که اومد حسین بالا سرش
عشقه این همه زیبایی دل و مستی و شب شیدایی
برای دختر هلاک بابا همه دختر ها می شنم بابایی
****
صدا گریه پیچیده توی خونه
پیش هیچ کسی اروم نمیگیره
میگه ارباب که بدین خواهرم و اخه بی حسین نمی مونه
صدا خندش دوباره رسیده تو همه اسمونا
برا عشقش لیلی سر میزاره تو بیابونا
عاشقیشون تو عالم افتاده سر زبونا
امشب شب حاجاته شب میلاد عمه ساداته
گدایی این خونه کار من کرامت از کمترین کاراته
****
کاش دوباره برم اون صحن و سرا
بشینم روبروی گنبد طلا
خواهش دلم رو بی ریا بگم دوباره می خوام یه کربلا
از همون جا بگیرم برات سفر کربلام و
توی ذهنم بیارم همه دعاها و حاجتام و
بریزم دور یکجا همه ی غما و غصه هام و
اومد خواهر ثارالله خدای عشق دلای اقا
به اذن حیدر بگو بسم الله بریم تا صحن ابا عبدالله
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net