در ره دوست بریده ز همه هست شدی * حاج محمود کریمی

بازدید: 500 بازدید

در ره دوست بریده ز همه هست شدی

روز میلاد تو روزی است که بی ‌دست شدی

با وجودی که ز تن در قدم دوست جداست

دست تو دست علی دست علی دست خداست

هم علمداری و هم بین شهیدان علمی

روز محشر شرف و قدر تو فوق شهداست

من کی ‌ام تا که کنم سجده به خاک حرمت

زائر تربت تو هر شب جمعه زهراست

بعد طوف حرم محترم ثار الله

انبیا را به مزار تو سلام است و دعاست

اثر سجده به پیشانی نورانی تو

سند مستند ارث پسر از باباست

پسر شیر خدایی و خدا میداند

که در آیینه روی تو محمد پیداست

قرنها آب به دور حرمت میگردد

تا صف حشر خجل از لب خشکت دریاست

هر چه گشتیم به دور حرمت میدیدیم

که مزار تو همان کرب و بلای دل ماست

گر ملک چهره به درگاه تو ساید چه عجب

به طواف حرمت کعبه بیاید چه عجب

آب آتش شده از داغ لب عطشانت

موج هم دست توسل زده بر دامانت

خوب‌ تر از همه خوبان جهانی آقا

سر و جان همه خوبان جهان قربانت

تو ید الله حسینی به خدا نیست عجب

که ید الله ببوسد عوض قرآنت

ادب و صبر تو آتش به دل دریا زد

آب زانو زد و گردید عطش حیرانت

آب از دست پیمبر نگرفتی دم مرگ

ای فدای لب خشک و جگر عطشانت

حاجت خلق به دست تو روا میگردد

همه هستند رهین کرم و احسانت

در همان دم که سرت بود به دامان حسین

حضرت فاطمه در علقمه شد مهمانت

گر دو صد بار سر و دست و جبینت شکند

این محال است که یک دم شکند پیمانت

تا صف حشر کمند دل دیوانه ماست

بند مشکی که گرفتی به سر دندانت

از دل میثم و از سینه سوزان فرات

به وفا و ادب و حنجر خشکت صلوات

شاعر: استاد سازگار

 

 

 

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.

وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com

مهجه |  www.Mohjat.net

@mohjat_net

 

مطالعه بیشتر