در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت » متن روضه » حضرت زینب

بازدید: 492 بازدید

در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت

وقت طواف چارمش خاکسترش ریخت

فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش

هرکس که خاک چادرش را بر سرش ریخت

از زینبش زهرای دیگر ساخت زهرا

مادر تمام خویش را در دخترش ریخت

او زینت است و بی نیاز از زینتی هاست

پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت

وقتی دهان وا کرد دیدند انبیا هم

نهج البلاغه بود که از منبرش ریخت

وقتی دهان وا کرد از بس که غیورند

مولا صدای خویش را در حنجرش ریخت

در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند

فرمود غُضّو چشم ها در محضرش ریخت

یک گوشه از خشمش ابالفضل آفرین است

گفتیم زینب صد ابالفضل از برش ریخت

به مرقدش تازه نگاه چپ نکرده

صد لشکر تازه نفس دور و برش ریخت

وقتی که وا شد معجرش بال فرشته

پوشیه های عرش را روی سرش ریخت

هجده سر بالای نیزه لشکرش بود

تا شهر کوفه چند باری لشکرش ریخت

وقتی هجوم سنگها پایان گرفتند

خواهر دلش ریخت برادر هم سرش ریخت

با نیزه میکردند بازی نیزه داران

آنقدر خون از نیزه ها بر معجرش ریخت

 

.
شب جمعه شب زیارتی امام حسین
متن روضه حضرت زینب کبری
کـتاب مـداحی تخفیف ویژه » مـشاهده
دانـلود کتاب مداحی رایـگان » مـشاهده
گـلچین شـعر و صـوت هـا » مـشاهده
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر