در شب غصه دلم رنگ سحر می خواهد
وقت پرواز شده بال سفر می خواهد
غربت شهر مدینه همه جا معروف است
روضه اش خون دل و دیده تر می خواهد
حرمت موی سپیدم که در این شهر شکست
قصه ای شد که سر انجام جگر می خواهد
همه قوت من را اثر زهر گرفت
اهم از بغض ترک خورده اثر می خواهد
نیمه شب دشمن و بی حرمتی اش یادم هست
او چه از جان من سوخته پر می خواهد
طرف کوچه کشیدند و عبایم افتاد
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است