دست به قلم شدن همه شاعرا ( وحید شکری ) + متن شعر

این جاده های پر رفت و آمد پس کی قراره حس کنه بوی حضورت رو این چشمهای ماتم گرفته پی کی میبینه…

مثه پاییز زرد اومدم پره غصه و درد اومدم سائل پسر تو ام و درِ خونه ی مرد اومدم مرد مرداست پسرت…

قسم بده خدا رو این شبها به چادر زهرا چشم امید همه نوکرها به چادر زهرا پناه برده این دلِ تنها به…

ملک میشه مست تا این گل رو بو کنه خدا آماده است تا عشقش رو – رو کنه مژده که سوره ی…

ای شاه بی سر السلام عریان پیکر السلام خونین حنجر السلام السلام شاه السلام نعم المولا نعم الامیر دستم را ای آقا…

چیکار کنم آقا با این پریشونی دلم برات تنگه دردم و میدونی ابرو به من داد شال ماتم تو عمریه که هستم…

اونکه منو دعا کرد با گریه آشنا کرد عاشق کربلا کرد الهی خیر ببینه اونکه سینه زنم کرد لباس سیاه تنم کرد…

حیدر حیدر ایلیا – ایلیا ایلیا تورات بخوانید و بدانید که منجی جهان کیست در آینه ی نیل ببینید که فرعون زمان…

عمو جون ماه تو خونی شد فدای تو این جوونی شد بیا پیشم ای امام من که قاسم هم اسمونی شد تو…

وسط درد دل من یه نوازش آرزومه خیلی سخته که ببینم سر بابا روبرومه حتی یک لحظه نگاهت از دلم جدا نمیشه…