دلبر دلش گرفته دلدار گریه کرده
عاشق همیشه وقت دیدار گریه کرده
بر آشتى بنده مشتاق تر خدا بود
از توبه گنه کار غفار گریه کرده
درد مریض را جز درد آشنا نفهمید
گاهى طبیب هم با بیمار گریه کرده
شرمنده از گناهان دانى مثال ما چیست
خانه خراب زیر آوار گریه کرده
شب زنده دار ها را طورى دگر خریدند
طوبى بر آن که تا صبح بیدار گریه کرده
یک شهر را دعاى یک مست زنده کرده
مستى که در مناجات هوشیار گریه کرده
در کِسوَت گدایى حرفى بلد نبودیم
سائل همیشه جاى اصرار گریه کرده
با گریه طفل هر چه که خواسته گرفته
حاجت گرفته کودک هر بار گریه کرده
ما را فقط دعاى زهرا نجات داده
مادر براى طفلش بسیار گریه کرده
بر حال مادر ما در بین آتش و خون
دیوار دم گرفته مسمار گریه کرده
کفاره گناه ما را حسین داده
ارباب بین گودال خون بار گریه کرده
یک یا حسین گفته وا کرده روزه اش را
آن تشنه که زمان افطار گریه کرده
آب فرات آخر تا خیمه ها نیامد
با مشک از خجالت صد بار گریه کرده
کف میزدند لشکر قلب رباب میسوخت
او بین خنده هاى اغیار گریه کرده
زیر عبا چه چیزى پنهان نموده ارباب
سرخ است چشم هایش انگار گریه کرده
گهواره بعد اصغر در دست ابن سعد است
گهواره در حراج بازار گریه کرده
شاعر: محمد رسولی / محمد جواد پرچمی
حاج محمود کریمی/ شب بیست و دوم ماه رمضان ۱۳۹۹
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست