دل آتش زده ام بی تو به گرداب خورد * حاج محمود کریمی

بازدید: 1414 بازدید

دل آتش زده ام بی تو به گرداب خورد

باز کن چشم که چشمم غم سیلاب خورد

مادرت منتظرت مانده چرا خوابت برد

ناخنش باز ببین بر رخ بی تاب خورد

ریختند اب روی خاک و ندادند به تو

ریختند اب مبادا به لبت اب خورد

می چکد خون تو از ساقه تیری سنگین

تیر اینگونه که دیدست که خوناب خورد

بند موییست سرت گرچه ولی می بینم

تیر نگذاشته تا اینکه سرت تاب خورد

من تو را خواب کنم مادرت اما گوید

نکند نیزه بر این مرقد نایاب خورد

همه دشت به حال من و تو خندیدند

من و تو تشنه ولی مرکبشان اب خورد

***

حسین دست غریبی به روی زانو زد

برای جرعه ابی به حرمله رو زد

***

دودمه

من چو قرانم تو بسم الله رحمان منی جلد قران منی

با ترک های لب خود قاتل جان منی

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر