

دل تو دلم نیست دل پریشونم
اجازه میخوام روضه بخونم
از زبون شمر میخونم این بار
اون حرفایی که گفته به مختار
من بودمو چند تا سوار
میدان پر از گرد و غبار
حسینو دیدم زیر سنگ
گودال شلوغ از نیزه دار
هر کسی با چیزی میزد
ار گوشه و از هر کنار
نیزه به پهلوش میزدند
چند بار نه یک بار نه دو بار
از بس که تشنه بود نمیدید هیچ جایی رو چشمش
جوشنشو با نیزه در آوردن از جسمش
آه حسین
****
حرفا زیاده بگم چیا شد
هر چی شد اون روز تو قتلگاه شد
زینبو دیدم بالا بلندی
گفت اخه نا مرد به چی میخندی
خندیدمو صداش زدم
مقابل چشاش زدم
حسینو میدید زیر پا
میدید به پهلو هاش زدم
یه چند تا دونه نیزه رو
از کینه باباش زدم
یه تیرو از فاصله کم
قشنگ به سینه هاش زدن
جلو چشای خواهرش موهاشو پیچیدم
با ضربه ضربه از قفا سرو میبریدم
آه حسین
کربلایی جواد مقدم
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net