دل سوخته شبیه دل خیمه ها شده
مانند کهنه پیروهنی نخ نما شده
دارم هنوز با خودم عمامه ای که سوخت
بغض گلوی سوخته ام بی صدا شده
دارم به روی گردن خود دست می کشم
دیدم که زخم کهنه سر بسته وا شده
وای از کمان و حرمله و نیش خند او
وای از رباب و اصغر از نی رها شده
مانند خواهرم کمرم درد میکند
گویا که مهره کمرم جا به جا شده
خوش حال بودنم ز سر اتفاق نیست
از این و ان تن پدرم را گرفته ام
حاج محمود کریمی / شهادت امام سجاد 1390
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست