دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری
وقتی نمانده است برایش برادری
تا نیزه ات زدند زمین خورد خواهرت
با تو چه کرده اند در این روز آخری
از صبح یک سره به همین فکر میکنم
وقت غروب میشود اینجا چه محشری
اینجا همه به فکر غنیمت گرفتنند
از گوشواره ها بگیر تا کهنه معجری
اصلا کجا نوشته که در روز معرکه
در قتلگاه باز شود پای مادری
اصلا کجا نوشته که هنگامه غروب
در خیمه گاه باز شود پای لشکری
اصلا کجا نوشته که در پیش خواهری
باید جدا کنند گلوی برادری
من مانده ام چطور تو را غسل میدهند
اصلا چه غسل دادنی اصلا چه پیکری
در زیر سم اسب چه میکردی ای حسین
از تو نمانده است برایم به جز سری
از روی نیزه سایه ات افتاده بر سرم
ممنونم ای حسین که در فکر خواهری
در کوفه زینب از تو چه پنهان تمام کرد
ای کاش رفته بود سرت جای دیگری
شاعر: مهدی صفی یاری
دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری
.
.
شب عاشورا محرم ۱۳۹۹ حاج مهدی رسولی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.