دیگه به جسم کوچیکش تاب نیست » حسین ستوده ۱۴۰۲ + متن شعر

بازدید: 557 بازدید

دیگه به جسم کوچیکش تاب نیست

بچم دیگه جون نداره خواب نیست

همش از این خیمه به اون خیمه

میگردم اما قطره ای آب نیست

شیرخواره گریه نکن

بارون نمیباره گریه نکن

اینجوری که خبردارم عموت

مشکش شده پاره گریه نکن

دووم بیار با اینکه تقصیره منه

نذار بابات به هرکسی رو بزنه

لالایی لالایی لالایی لالایی

****

علی شبیه بند قنداقت

بند دل منم میشه پاره

سه شعبه واسه طفل شش ماهه

حکم سه تا سرنیزه رو داره

روی دستم زدنت

همقد و قامت تیره بدنت

از تو شرمندم اگه به جای شیر

خونِ تازه ریخته دور بدنت

تا خیمه ها باید برو بیا کنم

روم نمیشه مادرتو نگاه کنم

لالایی لالایی لالایی لالایی

****

نبینم انقدر بهم ریختی

نبینم انقدر دلآشوبی

فدا سرت بچه ی شش ماهم

خودت که چیزیت نشده خوبی

سایه ی سر منی

میدونم رومو زمین نمیزنی

میشه فکر چند ساعت دیگه باشی

میشه قبرشو عمیق تر بکنی

****

آرزوهایی که داشتم بعد تو نقشه بر آب شد

کوه رویاهای من ………. خراب شد

جای شکرش باقیِ با اینکه از غمت میسوزم

زیر سایتم چقدر خوبه کنارمی هنوزم

دیگه دنیا بدون تو به من نمیسازه

هنوز میبینمت چشات بازه

برا تو میخونم لالایی

به اصرار عمه منم یه خورده آب خوردم

ببین برای تو هم آوردم

ولی تو روی نیزه هایی

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.

با نوای کربلایی حسین ستوده
گلچین مداحی های ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر