دیگه خسته خسته خسته ام
مث فاطمم با چشه بسته ام
نمیبینه چشمام پر از خاک موهام
ترک داره دستام پر از زخم پاهام
هر چی گریه می کنم می گن که هیس
دیگه این رقیه اون رقیه نیست
****
به من سر زدی با سرت کو تنت
که حلقه کنم دست و تو گردنت
چقدر گرم روزا چقدر سرد شبها
پر از خاک اینجا بریم پیش زهرا
دیگه چشمای رقیه دیدنیست
دیگه این رقیه اون رقیه نیست
****
دیگه خسته شد عمه از گریه هام
بیا راحتش کن از این ناله ها
روزا میکشه تیغ و از زخم پاها
دلم خونه بابا پرشونه بابا
بیا باهم امشب بریم خونه بابا
دیگه دردونه ی تو نموندنیست
دیگه این رقیه اون رقیه نیست
****
عمه به معجرم دو گره زد کشیدنش
روی مرا کشیدن معجر
.
.
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.