


دانلود مداحی روزی که شکستند غرور پدرش را
مـتن شـعر
روزی که شکستند غرور پدرش را
در کوچه بریدند همه برگ و برش را
با خنده گذشتند از این مرد و ندیدند
وقت گذر از کوچه دو تا چشم ترش را
میخواست نفس تازه کند از نفس افتاد
آورد به خانه تن بی بال و پرش را
هرچند که در کوچه قدش حکم عصا داشت
زآن روز دگر راست نکرده کمرش را
این روضه ی جان کندن امثال منو توست
گفتند نمیدید دگر دور و برش را
تنها به حسن داد نشان مادر سادات
در راه رسیدن به حرم زخم سرش را
هر روز انیس نگرانی علی بود
پر کرد غم فاطمه شب تا سحرش را
از خیمه ی غارت زده اش آه چه گوشم
بردند شبانه زره اش را سپرش را
عمریست که دندان به جگر داشته این مرد
حالا شده وقتش که ببیند اثرش را
امروز که جای علی و فاطمه خالیست
بر دامن زینب بگذارید سرش را
ای وای به من از جگر عمه ی سادات
او دید فقط لخته ی خون جگرش را
سخت است به والله به تصویر کشیدن
سوز نفس آخر و وقت سفرش را
یک روز شکستند سر مادر و یک روز
با سنگ شکستند سر گل پسرش را
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net