روز تیره شام تارو | سید مهدی حسینی ۱۴۰۳ | متن شعر

بازدید: 58 بازدید
سید مهدی حسینی

روز تیره شام تارو

فرش خاک و کنج ویران

چشم بی سو پای مجروح

باد سرد و مو پریشان

سر به دیوار چشم بر در

اشک نم نم مثل باران

آه بر لب درد پهلو

میزند بر قلب سوزان

وای از این انتظار با داغ تنهایم

نا امید از نا امید از صبح فردایم

میکُشد من را غم دوری بابایم

من همانم عمه گفته مثل زهرایم

قد کمان دستی به دیوار راه می آیم

گم شدم زجر آمد و بنموده پیدایم

خار صحرا برده طاقت از تن و پایم

گم شدم زجر آمد و بنموده پیدایم

****

خاطراتم شد مرور از

کوفه تا شام این سحرگاه

از برای من که دردم

بی مداواست مانده یک راه

اینکه دیگر کودکانه

از خدا خواهم پدر را

یا بمیرم یا بیاید

تا ببوسم زخم سر را

آی عمه دیده ام بابا را در خواب

آمده دیدار ما با جمع اصحاب

من در آغوش پدر با گریه بی تاب

عکس رگهای بریده شد برایم قاب

در کنار این خرابه مثل مهتاب

با عمو برگشته بود و مشکِ پُر آب

اصغر همراه عمو با کام سیراب

****

عمر من هم سر رسیده

انتظارم خاتمه است

این سه ساله آیت

هجده بهار فاطمه است

دردها را میگذارم

نزد بابا رهسپارم

عمه جان ممنونم از تو

زحمت دیگر ندارم

بوی عطر موی بابا

میرسد بَه بَه چه بویی

من مهیا لب شکفته

بوسه ی من از گلویی

دیده در دیده دوتایی

با نظر چه گفتگویی

او بپرسد با نگاهش معجرت کو

من بپرسم با نگاهم پیکرت کو

او بپرسد با نگاهش زیورت کو

من بپرسم بات نگاهم اکبرت کو

او بپرسد پش گل روی سرت کو

من بپرسم ساقی آب آورت کو

 

▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت

جهت دانلود صوت کلیک کنید
مداحی جدید؛ سید مهدی حسینی
شب سوم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکه‌های اجتماعی

eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net
.

متن کامل