روی آيينمون جاری اشكامون
مي زنه سينه مون بوسه بر دستامون
از روي نيزه سر بريده
اربابم امشب منو خريده
تو مجلسي كه پر شهيده
اي دل اگه تنهايي چرا امشب بي صدايي
گرد و غبار غم ارباب رو صورت ماه اومده
لباس مشكيمو بياريد محرم از راه اومده
****
مادرش فاطمه است بي قرار حسين
خواهرش زينبه سفره دار حسين
دل كه مي دونه چرا اسيره
دامن اشك و چرا نگيره
از غم آقا چرا نميره
دلي كه صاحب داره برا عشقش بيقراره
من اومدم مادر خورشيد روزي چشمامو بده
لباس مشكيمو بياريد محرم از راه اومده
****
بيرق و پرچم و چلچراغ و علم
اشك و آه و غم و نوحه محتشم
چاووش اشكا شنيده ميشه
عشقي كه داغش مث آتيشه
تو دلمونه واسه هميشه
اي دل اگه حيروني چرا با من نميخوني
بيقراره هر كي تو عمرش يه بار برات سينه زده
لباس مشكيمو بيارين محرم از راه اومده
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.