زندگی در چشم من جور دگر شد با علی * کربلایی جواد مقدم

ظهر عاشورا شد در سراشیبی گودال تک و تنها شد نیزه ای بالا رفت و چه دشوار میان دو سه نیزه جا…

میپیچه تو گوشم صدایی نمیدونم اما کجایی صدات غرق درده خدایی نکرده ببینم زیر دست و پایی ببین نوجوونم دیگه ناتوونم برام…

به جستجوی که باشم بجز خدای حسین که داده از سر رحمت به ما سرای حسین نفس کشیدن ما زندگی نبود اگر…

به هرکی گفتم نوکرم زد زمین منو بعد از این فقط خودت ببین منو منو تو دریای غمت غرق میکنی تو با…

گم شده بودم با تو پیدا شدم اومدی و صاحب بابا شدم منم سه سالت بابا جون جا نخور فقط یه کم…

میرسه از راه کاروانی از دل صحرا شد محیای میزبانی قاصد زهرا یک علم در دست سقاست سایبونش دست زهراست غنچه های…

بازم روضه ی تو برپا شده یه بد بِین این خوبا جا شده حسینیه ها درش وا شده میاد هرکسی که تنها…

غروب و اشک و آه به سمت قتلگاه نگاه زینبه بریده شد سرت رگای حنجرت چه نامرتبه غریب کربلا به تو کسی…

گرفتمت به روی دست بارون خجالت بکشه حتی فرات خجالت از این لب و صورت بکشه بابات برا یه قطره آب اومده…

گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک…