زینب و کوچه و بازار امان از کوفه
بین جمعیت و انظار امان از کوفه
حجة ابن الحسن آقا دم دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار امان از کوفه
حرمله گشته عنانگیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار امان از کوفه
سنگ هایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار امان از کوفه
آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد
دختر حیدر کرار امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سر یار امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه ی دیدار امان از کوفه
تا رسید ام حبیبه ز خجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار امان از کوفه
زینب پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفی بی عار امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن می ارزید
سخت تر مجلس اغیار امان از کوفه
شعر: عبدالحسین میرزایی
▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت
مداحی جدید؛ کربلایی نریمان پناهی
ایام اسارت آل الله
دهه سوم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکههای اجتماعی